کد مطلب:314930 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:877
سه خواسته از حضرت ابوالفضل العباس و عنایت آن حضرت
با عرض سلام خدمت حجةالاسلام آقای حاج شیخ علی ربانی خلخالی دامت بركاته:
خواستم عنایت حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) را برای شما بنویسم. در سال 1423 در ماه شعبان در شب 22 در ساعت 11 شب كه به بستر استراحت رفته بودم طبق معمول مشغول تسبیحات حضرت زهرا (علیه السلام) بودم؛ یك مرتبه متوسل به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) شدم و گفتم: یا حضرت فعلا سه چیز برایم درست كند، یك زیارت عتبات عالیات، دوم كاری در شورای مدیریت و سوم شخصی را كه كار داشتم و مدتی بود نمی دیدم و دلم هم نمی خواست خودم به او زنگ بزنم و گفتم او خودش زنگ بزند. و با خود گفتم كه اگر تا یك هفته دیگر درست شود من 14 دست چلوكباب از شما هدیه به روح مادرتان حضرت ام البنین (علیهاالسلام) به 14 نفر از طلاب بدهم و این را گفتم و به خواب رفتم.
و روز 22 شعبان به درس هم رفتم از درس ساعت 9.30 دقیقه صبح بود برگشتم كه دیدم زنگ تلفن به صدا درآمد و دیدم اخوی است ایشان فرمود: شما كربلا نمی آیی؟ گفتم: بله بله می آیم.
گفت: باید ساعت دو بعدازظهر مداركت در تهران باشد. من هم بلافاصله آن مدارك را برای برادرم فرستادم. این اولین كار بود كه در همان روز اصلاح شد.
و كار دوم هم بعدا حل شد و كار سوم در شب پنجم بود كه شخص مزبور تلفن زد و گفت: مدتی می خواستم شما را ببینم ولی گرفتاری كاری این اجازه را نداده بود. و دیشب خواب شما را دیدم و می خواستم شما را ببینم گفتم: تلفن بزنم اگر آمادگی دارید بیایم تا شما را ببینم و كار من هم حل شد. و من با جدیت تمام
[ صفحه 485]
به نذرم عمل كردم و از این عنایت سپاسگذار هستم. من اغلب اوقاتی كه گرفتار می شوم متوسل به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) و مادربزرگوارشان می شوم و برای این بزرگوار ختم قرآن و نذر می نمایم كه پول بدهم یكی از طلاب بخواند و با ذكر صلوات برای این بزرگواران و زیاد از حد نتیجه گرفته ام؛ و من به همه دوستان سفارش می كنم در گرفتاری ها از 3 چیز غافل نباشند: یك نماز استغاثه كه در مفاتیج الجنان حاج شیخ عباس قمی(ره) آورده شده است. و یكی نذر حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) و دیگری تلاوت قرآن برای مادرشان حضرت ام البنین (علیهاالسلام) و یا به نیابت این بزرگوار كسی را به زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرستادن.
خواستم عنایت حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) را برای شما بنویسم. در سال 1423 در ماه شعبان در شب 22 در ساعت 11 شب كه به بستر استراحت رفته بودم طبق معمول مشغول تسبیحات حضرت زهرا (علیه السلام) بودم؛ یك مرتبه متوسل به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) شدم و گفتم: یا حضرت فعلا سه چیز برایم درست كند، یك زیارت عتبات عالیات، دوم كاری در شورای مدیریت و سوم شخصی را كه كار داشتم و مدتی بود نمی دیدم و دلم هم نمی خواست خودم به او زنگ بزنم و گفتم او خودش زنگ بزند. و با خود گفتم كه اگر تا یك هفته دیگر درست شود من 14 دست چلوكباب از شما هدیه به روح مادرتان حضرت ام البنین (علیهاالسلام) به 14 نفر از طلاب بدهم و این را گفتم و به خواب رفتم.
و روز 22 شعبان به درس هم رفتم از درس ساعت 9.30 دقیقه صبح بود برگشتم كه دیدم زنگ تلفن به صدا درآمد و دیدم اخوی است ایشان فرمود: شما كربلا نمی آیی؟ گفتم: بله بله می آیم.
گفت: باید ساعت دو بعدازظهر مداركت در تهران باشد. من هم بلافاصله آن مدارك را برای برادرم فرستادم. این اولین كار بود كه در همان روز اصلاح شد.
و كار دوم هم بعدا حل شد و كار سوم در شب پنجم بود كه شخص مزبور تلفن زد و گفت: مدتی می خواستم شما را ببینم ولی گرفتاری كاری این اجازه را نداده بود. و دیشب خواب شما را دیدم و می خواستم شما را ببینم گفتم: تلفن بزنم اگر آمادگی دارید بیایم تا شما را ببینم و كار من هم حل شد. و من با جدیت تمام
[ صفحه 485]
به نذرم عمل كردم و از این عنایت سپاسگذار هستم. من اغلب اوقاتی كه گرفتار می شوم متوسل به حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) و مادربزرگوارشان می شوم و برای این بزرگوار ختم قرآن و نذر می نمایم كه پول بدهم یكی از طلاب بخواند و با ذكر صلوات برای این بزرگواران و زیاد از حد نتیجه گرفته ام؛ و من به همه دوستان سفارش می كنم در گرفتاری ها از 3 چیز غافل نباشند: یك نماز استغاثه كه در مفاتیج الجنان حاج شیخ عباس قمی(ره) آورده شده است. و یكی نذر حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) و دیگری تلاوت قرآن برای مادرشان حضرت ام البنین (علیهاالسلام) و یا به نیابت این بزرگوار كسی را به زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرستادن.